ضرر از جنس کوکا

سلام. قبل از هر چیز میلاد مبارک و مسعود امام الرئوف، حضرت علی بن الموسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) رو خدمت همه ی دوستان تبریک و شادباش عرض میکنم.

و اما بعد...!

یه چند وقتیه که میگن کالاهای اسرائیلی و آمریکایی رو باید بایکوت کنیم، نخریم. چرا؟؟ به دلایل مختلف یکیش اینکه پولی که بابتش پرداخت میکنیم تیر میشه توی قلب اسلام و و و...! اما از بحث مادی قضیه که بگذریم میرسیم به مضر بودن این کالا ها برای بدن. من فقط برای نمونه یکی از این اجناس رو مثال میزنم. خودم تا حالا طرفدار پر و پا قرصش بودم ولی فکر کنم از این به بعد تجدید نظر کنم!

کوکا کولا. نوشابه ی مشکی رنگ خوشمزه ی آمریکا!

حالا بشنوید اندر فواید بسیار این اسید خوشمزه!!

کم و بیش شنیده ایم که نوشابه هاى گازدار براى سلامتی زیان آور هستند، گرچه کمتر به این هشدارها توجه می کنیم اما تاکنون به استفاده هاى گوناگون آنها یا مزایایشان هم فکر کرده اید؟ سایت TOPSGLOBE استفاده های گوناگون و بعضاً عجیبی از "کــوکــاکــولا" را ذکر نموده که مطالعه آن خالی از لطف نیست. به نوشته این سایت مهمترین عناوین استفاده های گوناگون کوکاکولا بشرح زیر است :

1. در بسیاری از ایالت های آمریکا، مامورین پلیس راه دو گالن کوکاکولا در صندوق‌عقب ماشینشان دارند تا در صورت تصادف رانندگی، خون را با کمک آن از جاده پاک کند.

2. اگر تکه‌ای از گوشت گاو را در یک ظرف محتوی کوکاکولا قراردهید، پس از دو روز ناپدید می‌شود !

3. برای تمیز کردن چینی های بهداشتی، یک قوطی کوکاکولا را داخل کاسه توالت بریزید و یک ساعت صبر کنید، سپس با آب پر فشار بشوئید. اسید سیتریک موجود در کوکاکولا لکه‌ها را خیلی قشنگ از سطوح چینی می‌زداید.

4. برای برطرف‌کردن لکه‌های زنگ از سپر آب‌کرم کاری شده اتومبیل، سپر را با یک تکه کاغذ (فویل) آلومینیوم مچاله‌شده آغشته به کوکاکولا بسائید و شاهد نتیجه مطلوب باشید.

5. برای تمیز کردن فساد قطبهای باتری اتومبیل، یک قوطی کوکاکولا را روی قطبها بریزید تا با غلیان کردن، آن را تمیز کند.

6. برای شل کردن پیچ و مهره‌های زنگ زده، تکه‌ای پارچه که لحظاتی قبل در کوکاکولا خیس شده است را برای چند دقیقه بر روی پیچ و مهره قرار دهید.

7. برای پختن گوشت ران آبدار، یک قوطی کوکاکولا را داخل ماهی‌تابه خالی کنید، گوشت را لای کاغذ آلومینیوم بپیچید و داخل ماهی‌تابه بپزید. سی دقیقه قبل از اتمام پخت، کاغذ آلومینیوم را باز کنید، و آب گوشت را با کوکاکولای داخل ماهی‌تابه مخلوط کنید تا سس قهوه‌ای رنگ عالی‌ای به دست آید.

8. برای پاک کردن چربی از لباسها، یک قوطی کوکاکولا را داخل ماشین‌لباسشویی پر از لباسهای چرب خالی کنید، پودر لباسشویی اضافه کنید و ماشین را روی دور عادی روشن کنید. کوکاکولا به تمیز شدن لکه‌های چربی کمک شایانی می‌کند.

9. کوکاکولا همچنین بخار آب را از روی شیشه جلوی اتومبیل تمیز می‌کند. (در مناطق سرد و مرطوب، مثل Midwest در شمال ایالات متحده آمریکا، گاهی اوقات شیشه جلوی اتومبیل از بیرون بخار می‌کند که با برف‌پاک‌کن پاک نمی‌شود.

و جهت اطلاع شما دوستان :

1. ماده موثر کوکاکولا اسید فسفریک با pH برابر ۲٫۸ است. اسید فسفریک، ناخن را در مدت حدود ۴ روز حل می‌کند. همچنین کلسیم را از استخوانها می‌زداید و عامل اصلی افزایش روز‌افزون پوکی استخوان است.

2. برای حمل محلول کوکاکولا (محلول غلیظ شده)، کامیونهای حامل باید از علامتهای ویژه "مواد خطرناک" که برای حمل مواد به ‌شدت خوردنده در نظر گرفته شده است استفاده کنند.

3. توزیع‌کنندگان اصلی کوکاکولا بیش از ۲۰ سال است که از کوکاکولا برای تمیز کردن موتور کامیونهای خود استفاده می کنند.

4. با اینکه نباید خاصیت های فراوان و صنعتی کوکاکولا رو نادیده گرفت با توصیفاتی که ازش شده می توان به این حقیقت پی برد که شاید اصلا برای نوشیدن تولید نشده! چون شما دوستان خوب میدونید که در بین نوشیدنی های متنوع با طعم و رنگ های مختلف، کوکاکولا بدترین و مضرترین نوع نوشیدنی دنیاست. من موندم برای این نمیدونم اسمشو باید چی چی گذاشت از قدیم تا حالا چقدر تبلیغات جورواجور که نکردند ...

فکر کنم از این به بعد فقط دوغ آبعلی بخورم!!

یه روز یه ترک و یه رشتی و یه اصفهانی

یه روز یه ترک بود ...

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.
شجاع بود و نترس.
در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد
او برای مردم ایران ، آزادی می خواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.

یه روز یه رشتی بود...
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.
او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را
و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.
  
 یه روز یه اصفهانی بود...
اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.

یه روز یه ...
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و ... !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ،  به  "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی...!

بالاترین از دیروز تا همین الان

راستش من زیاد اهل تعریف و تمجید از دولت و کارهای دکتر نیستم و چاپلوسی هم نمیکنم (شاید میترسم به سرنوشت استاد افتخاری دچار بشم!!!) ولی انصافا امروز با دیدن اخبار و سیل جمعیتی که برای خوش آمد گویی به رئیس جمهور توی لبنان اومده بود، اشک شوق چشم هامو خیس کرد. احساس غرور کردم. تو دلم گفتم ممد تمدن که اینهمه دم از گفتگوی تمدنها زد، الان با دیدن این صحنه ها چه حالی بهش دست داده؟ هنوزم فکر میکنه دوران اون پر افتخار بوده؟ عزت به ارمغان آورده برای کشوری که خودش سر آمده افتخاره؟ یا موسوی و اون شیخ بی سواد بی خبر از همه جا هنوزم روی جهالت خودشون پافشاری میکنن؟

از بحث دور نشیم، این مقدمه رو گفتم که بگم امروز به بهانه ی بازتاب سفر غرور آفرین دکتر به لبنان داشتم توی سایت بالاترین و کلمه چرخ میخوردم که با اخبار جالبی رو به رو شدم! اونها اونقدر تحت تاثیر این سفر قرار گرفتن که حتی جرات یک کلمه حرف زدن در باره این سفر رو نداشتن. ترسیدن حرفی بزنن و کار از اینی که هست خرابتر بشه. حالا فکر میکنید چه خبرهایی دیدم؟ یکیش همین خبر:

 

میترسم چیزی بگم وبلاگم رو ببندن!

از گذاشتن عکسهایی که در ادامه ی مطلب این خبر بود بسیار بسیار بسیار معذورم...!!

این خودتون اینم کسایی که ادعا دارن میتونن خلاف جریان انقلاب ما شنا کنن...

ولیّ امر

سلام به همه ی دوستان عزیزم.

۱- این مطلب و مطلب بعدی هیچ ربطی به هم ندارن ولی اونقدر قشنگ بود که حیفم اومد اون رو پست نکنم. این داستان کوتاه رو حتما بخونید...

چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است : 


مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختر بچه را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها می آید و میگوید :<تو یک قهرمانی>
فردا در روزنامه ها می نویسند : 
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد. 
اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم. 
پس روزنامه های صبح می نویسند: 
آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد . 
آن مرد دوباره میگوید: من آمریکایی نیستم. 
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی؟ 
او میگوید: من ایرانی هستم. 
فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند : 
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت...!

۲- طبق قولی که داده بودم بعد از استقبال خوب شما عزیزان تصمیم گرفتم ادامه ی قرائتهای مقام معظم رهبری رو قرار بدم. امیدوارم بپسندید و بنده رو از دعای خیر خودتون بی نصیب نگذارید...

دانلود نسخه ی کیفیت بالای همین عکس با حجم ۱.۳ مگا بایت با لینک مستقیم

قرائتهای مقام معظم رهبری:

سوره ی مبارکه ی عادیات با حجم ۸۳۰ کیلو بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی بقره از ابتدای سوره تا آیه ی ۴۰ با حجم ۴.۹۴ مگا بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی قدر با حجم ۶۵۰ کیلو بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی قارعه با حجم ۱۴۴ کیلو بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی همزه با حجم ۶۰۱ کیلو بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی جمعه با حجم ۲.۷۴ مگا بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی کافرون با حجم ۴۶۵ کیلو بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی منافقون با حجم ۲.۷۸ مگا بایت با لینک مستقیم

سوره ی مبارکه ی تین با حجم ۷۸۷ کیلو بایت با لینک مستقیم

نظر یادتون نره و اگه دوست داشتین بفرمایید که کدوم تلاوت بیشتر از همه بهتون چسبید...!!

حضرت ماه

سلام. به نوبه ی خودم فرا رسیدن ایام شهادت ششمین اختر تابناک امامت حضرت امام صادق (ع) رو به همه ی شما تسلیت عرض میکنم.

چند روزی بود که به فکر افتاده بودم تا فایلهای صوتی قرائتهای مقام معظم رهبری رو برای دانلود قرار بدم. امروز تصمیم گرفتم این فکر رو عملی کنم! فعلا دو تا از این فایلها رو قرار میدم ولی اگه دیدم با استقبال شما عزیزان روبه رو شد بقیه فایلها رو هم قرار میدم.

نماز آقا

حتما نظرات خودتون رو به این حقیر برسونید...

التماس دعا...

سوره ی اعلی با صدای دلنشین مقام معظم رهبری

سوره ی شمس با صدای دلنشین مقام معظم رهبری

 

کرمتو شکر خدا

حال این چند روزم و اتفاقاتی که واسم پیش می یاد دقیقاً مصداق بارز اون جمله ی معروف دکتر شریعتیه  که میگه:

گاهي گمان نمي كني ولي مي شود

گاهي نمي شود، نمي شود كه نمي شود

گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است

گاهي نگفته قرعه به نام تو مي شود

گاهي گداي گداي گدايي و بخت نيست

گاهي تمام شهر گداي تو مي شود...

نمیدونم تا حالا شده واسه شما هم پیش بیاد یا نه. در اوج ناامیدی و در کمال ناباوری یکدفعه خدا یه راهی جلوی پات باز میکنه و راهو بهت نشون میده. گاهی بعضی هامون به درگاه خدا دعا میکنیم که خدا! اگه فلان دعا رو برام اجابت نکنی به رحمتت و کریم بودنت شک میکنم. با اینکه میدونیم خدا اگه چیزی بده رحمته و اگه نده حکمت، ولی باز هم به زور میخواییم دعامون اجابت بشه! انسان کلا عجوله. اصلا بزارین اینطوری بگم که انسان کلا در خسرانه! مگه خدا خودش توی قرآن نمیفرماید: إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْر ؟

من خودم تا این اتفاق یه هفته پیش واسم نیفتاد، معنی این چیزهایی که گفتم رو درک نکرده بودم! الان میفهمم که خدا چقدر حکیمه و ما چقدر نادان! (خودم رو عرض میکنم!!) گاهی وقتا طوری با خدا حرف میزنیم انگار نوکر گیر آوردیم! مثلا میگیم: خدا مگه بهت نگفتم من کنکور قبول شم؟ پس چرا حتی مجاز هم نشدم؟!! دفعه آخرت باشه ها!!! (خوب با مروت یکم بشین دود چراغ بخور. الله بختکی که کسی کنکور قبول نمیشه!)

تو رو خدا بیایید از این به بعد اونطور که شایسته ی یه خدای بزرگ و مهربونه اون رو بنده باشیم...

این پست کاملاً تبلیغاتیست

تا حالا شده وقتی با موبایل (ببخشید تلفن همراه!) صحبت میکنید احساس داغی صورت یا درد گوش بکنید؟ سر درد بگیرید یا یکدفعه یه چیزی رو فراموش بکنید؟ نترسید، پیر نشدید. اینها عوارض استفاده از موبایله. همونطور که میدونید امواج موبایل دقیقا از جنس امواج مایکروفر (مایکروویو) هستن. یعنی وقتی با موبایل صحبت میکنید دارید مغز خودتون رو میپزید! جدی میگم، نخندین!! تازه این عوارضی که گفتم عوارض کوتاه مدت استفاده از موبایله، در دراز مدت باعث کاهش توان باروری و در نهایت ناباروری میشه. ضعف اعصاب، مسمومیت خونی، اختلالات خواب و ایجاد تومورهای سرطانی هم از دیگر مضرات استفاده از موبایله.

خوب شاید بپرسید اینها رو واسه چی میگی؟ چند وقت پیش یه جوون اصفهانی یک کیف ضد اشعه ی موبایل اختراع کرد که میتونم به جرات بگم حقشه موثرترین اختراع قرن لقب بگیره. این کیف تا ۹۹.۹۹ صدم درصد از ورود امواج مضر موبایل به مغز جلوگیری میکنه. البته هیچ تاثیری در کیفیت صدا و آنتن دهی گوشی هم نداره. اگه دوست دارید در این باره بیشتر بدونید و با این کیفها آشنا بشید و احیاناً بخرید! به این آدرس سر بزنید و اطلاعات تکمیلی رو دریافت کنید.

این دفعه عنوان با شما

سلام. این چند روز خیلی سرم شلوغ بود. واقعا خسته شدم. برا همین نتونستم اونطور که باید به وبلاگ برسم و جواب محبتهای شما رو بدم. یکی از دوستان چندتا داستان خیلی قشنگ برام ایمیل کرد که دیدم پست کردنشون خالی از لطف نیست. با نظراتتون کاری کنید که خستگی از تنم در بیاد!! راستی عنوان این پست رو شما انتخاب کنید! 

تفاوت در شیوه حل مشکل:

در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت، یک مورد به یاد ماندنی اتفاق افتاد:

شکایتی از سوی یکی مشتریان به کمپانی رسید. او اظهار داشته بود که هنگام خرید یک بسته صابون متوجه شده بود که آن قوطی خالی است.

بلافاصله با تأکید و پیگیریهای مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی، و دستور صادر شد که خط بسته بندی اصلاح گردد و قسمت فنی و مهندسی نیز تدابیر لازمه را جهت پیشگیری از تکرار چنین مسئله ای اتخاذ نماید.

مهندسین نیز دست به کار شده و راه حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند:

پایش (مونیتورینگ) خط بسته بندی با اشعه ایکس

بزودی سیستم مذکور خریداری شده و با تلاش شبانه روزی گروه مهندسین،‌ دستگاه تولید اشعه ایکس و مانیتورهایی با رزولوشن بالا نصب شده و خط مذبور تجهیز گردید.

سپس دو نفر اپراتور نیز جهت کنترل دائمی پشت آن دستگاهها به کار گمارده شدند تا از عبور احتمالی قوطیهای خالی جلوگیری نمایند.

نکته جالب توجه در این بود که درست همزمان با این ماجرا، مشکلی مشابه نیز در یکی از کارگاههای کوچک تولیدی پیش آمده بود اما آنجا یک کارمند معمولی و غیر متخصص آنرا به شیوه ای بسیار ساده تر و کم خرجتر حل کرد:

تعبیه یک دستگاه پنکه در مسیر خط بسته بندی تا قوطی خالی را باد ببرد!!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خدایا چرا من ؟

"آرتور اش" قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد. طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"

آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند. حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند. از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند. پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند. چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند. و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من...؟

پایتخت مقاومت

"دزفول دین خود را به اسلام ادا کرد"

                                         امام خمینی (ره)

نام و تاریخچه:

براساس کتاب شهرهای ایران نوشته ایرج افشار، دزفول شهری است که قدمت تاریخی آن به چندین هزار سال پیش می‌رسد. «دزپل» یا «دژپل» را در اصطلاح محلی دزفیل و دژپیل گویند و مُعرب آندسفول است. دزفول در زمان ساسانیان همزمان با ساختن پل در کنار آن بر روی دز به منظور برقراری ارتباط بین پایتخت جدید یعنی جندی شاپور و شوشتر بنا شده‌است. دز به معنی قلعه می‌باشد و احتمالا نام دزفول یا دزیل از نام همان پل مشتق شده ‌است. به گفته حمدالله مستوفی در معجم البلدان نام دزفول عربی شده واژه «دژپل» است که خود متشکل از دو واژه «دژ» و «پل»می‌باشد. دزفول در گویش محلی به نام‌های دسویل (desvil) دزفیل (dezfil)، دسپیل (despil) ودٍسفیل (desfil) نیز خوانده می‌شود. یکی از نام‌های دزفول اندامش بوده‌است و نام اندیمشک (صالح آباد سابق) از این نام مشتق شده‌است.

شهر دزفول در روی تپه‌ای به ارتفاع ۲۱۰ متر از رودخانه بنا شده و سرداب‌های عمیق دارد. مردم ساکن جندی شاپور پس از ویرانی این شهر توسط الوار به کناره رود دز مهاجرت کردند و بنای شهر دزفول کنونی را پایه ریزی کردند. دزفول از هجوم مغول محفوظ ماند. در طول تاریخ بعد از اسلام دزفول گاهی آباد و گاهی ویران گردید اما پیشرفت واقعی آن همزمان با بنای سد دز توسط ایتالیایی‌ها در ۳۰ سال اخیر به وجود آمد. این شهرستان در طول جنگ ایران و عراق آسیب‌های زیادی دید اما پس از جنگ بازسازی شده ‌است.

 دزفول در جنگ تحمیلی:

با آغاز جنگ ایران و عراق ، دزفول یکی از شهرهایی بود که بیش از ۱۶۰ بار مورد حمله موشکی قرار گرفت. در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ هواپیماهای عراقی در نخستین روز جنگ به شیوه نیروی هوایی ارتش اسرائیل در جنگ شش روزه به پایگاه‌های نیروی هوایی ایران حمله کردند. پایگاه چهارم شکاری دزفول موسوم به پایگاه وحدتی یکی از این پایگاه‌ها بود.

پس از آن نیروهای عراق بارها به شهر دزفول با بمب و موشک حمله کردند. شهر دزفول درمیان کشورهای حوزه خلیج فارس به «بلد الصواریخ» یعنی «شهر موشک‌ها» مشهور شد. پس از جنگ به پاس مقاومت شهر، به عنوان شهر نمونه انتخاب شد. دزفول در جنگ تحمیلی ۲۶۰۰ شهید داشت.
 

پل قدیم دزفول